رئیس جمهور روسیه قبل از گورباچف: تاریخچه روسای جمهور

برای بررسی تاریخچه روسای جمهور روسیه قبل از میخائیل گورباچف، باید به ساختار سیاسی و تاریخی اتحاد جماهیر شوروی (1922-1991) و پیش از آن امپراتوری روسیه توجه کنیم. برخلاف سیستمهای مدرن ریاستجمهوری، اتحاد جماهیر شوروی تا سال 1990 منصب رسمی رئیسجمهور نداشت. در عوض، رهبری کشور از طریق نهادهای جمعی مانند کمیته اجرایی مرکزی، هیئت رئیسه شورای عالی، و دبیرکل حزب کمونیست انجام میشد. این مقاله به بررسی ساختار رهبری در اتحاد جماهیر شوروی قبل از گورباچف، نقش رهبران کلیدی، و زمینه تاریخی منتهی به ایجاد منصب ریاستجمهوری در سال 1990 میپردازد و توضیح میدهد چرا در این دوره رئیسجمهور به معنای امروزی وجود نداشت.
زمینه تاریخی: از امپراتوری روسیه تا اتحاد جماهیر شوروی
تا پیش از انقلاب اکتبر 1917، روسیه تحت حاکمیت امپراتوری تزاری بود که توسط تزارها اداره میشد. آخرین تزار، نیکلای دوم، در مارس 1917 (انقلاب فوریه) مجبور به کنارهگیری شد. پس از این رویداد، دولت موقت روسیه به رهبری گئورگی لووف و سپس الکساندر کرنسکی برای چند ماه (مارس تا نوامبر 1917) قدرت را در دست گرفت. این دولت قصد داشت انتخابات مجلس مؤسسان را برگزار کند، اما با انقلاب اکتبر بلشویکها به رهبری ولادیمیر لنین قدرت را به دست گرفتند و دولت موقت منحل شد.
با تأسیس اتحاد جماهیر شوروی در سال 1922، سیستم حکومتی جدیدی مبتنی بر ایدئولوژی مارکسیسم-لنینیسم شکل گرفت. در این سیستم، مفهوم ریاستجمهوری به معنای یک رهبر واحد و انتخابی که نماینده دولت باشد، وجود نداشت. نظریه حکومتی شوروی بر رهبری جمعی تأکید داشت و نهادهایی مانند کمیته اجرایی مرکزی تمام روسیه و هیئت رئیسه شورای عالی شوروی نقش رهبری رسمی را بر عهده داشتند. بااینحال، در عمل، دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی قدرت واقعی را در دست داشت.
ساختار رهبری در اتحاد جماهیر شوروی
در اتحاد جماهیر شوروی، قدرت سیاسی در سه نهاد اصلی متمرکز بود:
- دبیرکل حزب کمونیست: این مقام، که از سال 1922 با ولادیمیر لنین آغاز شد، مهمترین نقش را در تصمیمگیریهای سیاسی و هدایت کشور داشت. دبیرکل نهتنها رهبر حزب، بلکه در عمل رهبر کشور بود.
- هیئت رئیسه شورای عالی: این نهاد بهعنوان رئیس دولت (رئیس کشور) عمل میکرد، اما نقش آن عمدتاً تشریفاتی بود. رئیس هیئت رئیسه معمولاً توسط حزب کمونیست انتخاب میشد و وظایف نمایندگی مانند امضای معاهدات بینالمللی را بر عهده داشت.
- شورای وزیران: این نهاد مسئول اداره امور اجرایی کشور بود و رئیس آن (نخستوزیر) نقش مهمی در سیاستگذاری داشت، اما تابع حزب کمونیست بود.
تا سال 1990، زمانی که منصب رئیسجمهور اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد، هیچ فردی بهعنوان رئیسجمهور در معنای مدرن شناخته نمیشد. بنابراین، برای بررسی معادلهای رئیسجمهور قبل از گورباچف، باید به رهبران کلیدی حزب کمونیست و رؤسای هیئت رئیسه شورای عالی توجه کنیم.
رهبران کلیدی قبل از گورباچف
در ادامه، به بررسی مهمترین رهبران اتحاد جماهیر شوروی که نقش معادل رئیس دولت یا رهبر کشور را قبل از گورباچف ایفا کردند، میپردازیم:
1. ولادیمیر لنین (1917-1924)
ولادیمیر لنین، رهبر انقلاب اکتبر و بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی، اولین رهبر این کشور بود. او از سال 1917 تا زمان مرگش در سال 1924 بهعنوان رئیس شورای کمیسرهای خلق (معادل نخستوزیر) و رهبر حزب بلشویک فعالیت کرد. لنین هیچگاه عنوان رئیسجمهور نداشت، اما به دلیل نقش محوریاش در تأسیس دولت شوروی، بهعنوان رهبر واقعی شناخته میشد. سیاستهای او، مانند ملیسازی صنایع و اجرای اقتصاد نوین (NEP)، پایههای اتحاد جماهیر شوروی را شکل داد.
2. ژوزف استالین (1924-1953)
پس از مرگ لنین، ژوزف استالین بهعنوان دبیرکل حزب کمونیست از سال 1922 قدرت را به دست گرفت و تا زمان مرگش در سال 1953 رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود. استالین همچنین از سال 1941 تا 1953 رئیس شورای وزیران بود. او با تمرکز قدرت در دست خود، سیستم حکومتی توتالیتر را تقویت کرد و از طریق برنامههای پنجساله، پاکسازیهای سیاسی (گولاگ) و صنعتیسازی، اتحاد جماهیر شوروی را به یک قدرت جهانی تبدیل کرد. اگرچه استالین رئیسجمهور نبود، اما قدرت او فراتر از هر رئیسجمهوری بود و بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین رهبران تاریخ شوروی شناخته میشود.
3. گئورگی مالنکوف (1953)
پس از مرگ استالین، گئورگی مالنکوف برای مدت کوتاهی (مارس تا سپتامبر 1953) بهعنوان رئیس شورای وزیران نقش رهبر دولت را بر عهده داشت. بااینحال، رقابتهای داخلی در حزب کمونیست باعث شد که نیکیتا خروشچف بهتدریج قدرت را به دست بگیرد. مالنکوف نقش محدودی داشت و بهسرعت کنار گذاشته شد.
4. نیکیتا خروشچف (1953-1964)
نیکیتا خروشچف از سال 1953 بهعنوان دبیرکل حزب کمونیست و از سال 1958 تا 1964 بهعنوان رئیس شورای وزیران، رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود. دوران او با اصلاحات مهم، مانند محکومیت جنایات استالین (سخنرانی معروف 1956) و بهبود روابط با غرب (سیاست همزیستی مسالمتآمیز)، شناخته میشود. بااینحال، سیاستهای ناکام اقتصادی و بحران موشکی کوبا (1962) به برکناری او در سال 1964 منجر شد. خروشچف نیز مانند پیشینیانش عنوان رئیسجمهور نداشت، اما قدرت واقعی را در دست داشت.
5. لئونید برژنف (1964-1982)
لئونید برژنف طولانیترین دوره رهبری را در میان رهبران شوروی قبل از گورباچف داشت. او از سال 1964 تا 1982 دبیرکل حزب کمونیست و از سال 1977 تا 1982 رئیس هیئت رئیسه شورای عالی بود. دوران برژنف با ثبات سیاسی، اما رکود اقتصادی (دوران رکود) و افزایش تنشهای جنگ سرد، از جمله تهاجم به چکسلواکی (1968) و افغانستان (1979)، همراه بود. برژنف به دلیل نقش تشریفاتیاش در هیئت رئیسه، نزدیکترین فرد به مفهوم رئیس دولت بود، اما همچنان قدرت اصلی در دبیرکلی حزب متمرکز بود.
6. یوری آندروپوف (1982-1984)
پس از مرگ برژنف، یوری آندروپوف از سال 1982 تا 1984 دبیرکل حزب کمونیست و رئیس هیئت رئیسه شورای عالی بود. او پیشتر رئیس کا.گ.ب (سازمان اطلاعات شوروی) بود و تلاش کرد با اصلاحات محدود، فساد و ناکارآمدی اقتصادی را کاهش دهد. بااینحال، بیماری و مرگ زودهنگامش مانع از تأثیرگذاری بلندمدت او شد.
7. کنستانتین چرننکو (1984-1985)
کنستانتین چرننکو، آخرین رهبر قبل از گورباچف، از سال 1984 تا 1985 دبیرکل حزب کمونیست و رئیس هیئت رئیسه شورای عالی بود. دوران او کوتاه و عمدتاً بدون تحول بود، زیرا او به دلیل بیماری توانایی محدودی برای رهبری داشت. مرگ چرننکو در مارس 1985 راه را برای انتخاب میخائیل گورباچف بهعنوان دبیرکل باز کرد.
چرا منصب رئیسجمهور وجود نداشت؟
نظریه حکومتی شوروی، که بر پایه شوراها (سوویتها) و رهبری جمعی بود، ضرورت وجود یک رئیسجمهور واحد را رد میکرد. این سیستم معتقد بود که قدرت باید در دست حزب کمونیست و نهادهای جمعی باشد تا از تمرکز قدرت در یک فرد جلوگیری شود. به همین دلیل، حتی رؤسای هیئت رئیسه شورای عالی، مانند میخائیل کالینین (1938-1946) یا برژنف، نقشهای تشریفاتی داشتند و تصمیمگیریهای اصلی توسط دبیرکل حزب انجام میشد.
ایجاد منصب رئیسجمهور در سال 1990
منصب رئیسجمهور اتحاد جماهیر شوروی برای اولین بار در 15 مارس 1990، در جریان اصلاحات میخائیل گورباچف (پرسترویکا و گلاسنوست)، ایجاد شد. گورباچف، که از سال 1985 دبیرکل حزب کمونیست بود، بهعنوان اولین و تنها رئیسجمهور اتحاد جماهیر شوروی انتخاب شد (1990-1991). این اقدام برای تقویت قدرت اجرایی و کاهش وابستگی به حزب کمونیست انجام شد، اما با افزایش احساسات ملیگرایانه و کودتای نافرجام اوت 1991، اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991 فروپاشید و گورباچف استعفا داد.
پس از فروپاشی، فدراسیون روسیه منصب رئیسجمهور را در سال 1991 با همهپرسی تأسیس کرد و بوریس یلتسین بهعنوان اولین رئیسجمهور انتخاب شد. بنابراین، قبل از گورباچف، هیچ رئیسجمهوری به معنای مدرن در روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی وجود نداشت.
نقش رؤسای هیئت رئیسه شورای عالی
اگرچه منصب رئیسجمهور وجود نداشت، رؤسای هیئت رئیسه شورای عالی نزدیکترین مقام به رئیس دولت بودند. برخی از افراد کلیدی در این نقش عبارتاند از:
- میخائیل کالینین (1938-1946): او در دوران استالین رئیس هیئت رئیسه بود و نقش تشریفاتی داشت. کالینین به دلیل محبوبیتش بهعنوان “پدربزرگ شوروی” شناخته میشد.
- نیکولای شورتنیکوف (1946-1953): او در اواخر دوران استالین این سمت را بر عهده داشت.
- کلمنت وروشیلوف (1953-1960): از رهبران انقلاب اکتبر که نقش محدودی در سیاستگذاری داشت.
- لئونید برژنف، یوری آندروپوف، و کنستانتین چرننکو: همانطور که ذکر شد، این افراد در کنار دبیرکلی، رئیس هیئت رئیسه نیز بودند.
نتیجهگیری
قبل از میخائیل گورباچف، اتحاد جماهیر شوروی منصب رسمی رئیسجمهور نداشت و رهبری کشور از طریق دبیرکل حزب کمونیست و نهادهای جمعی مانند هیئت رئیسه شورای عالی انجام میشد. رهبرانی مانند لنین، استالین، خروشچف، برژنف، آندروپوف و چرننکو قدرت واقعی را در دست داشتند، اما هیچکدام عنوان رئیسجمهور نداشتند. سیستم حکومتی شوروی بر اساس ایدئولوژی مارکسیسم-لنینیسم، تمرکز قدرت در حزب و رد مفهوم ریاستجمهوری فردی بود. ایجاد منصب رئیسجمهور در سال 1990 توسط گورباچف، نقطه عطفی در تاریخ شوروی بود که به فروپاشی این کشور و ظهور فدراسیون روسیه منجر شد. درک این تاریخچه نشان میدهد که چگونه ساختار سیاسی شوروی از مدلهای غربی متفاوت بود و چرا تا قبل از گورباچف، مفهوم رئیسجمهور در این کشور وجود نداشت.